چکیده

ولایت مداری در کربلا

حضرت زینب(س): من در کربلا جز زیبایی چیز دیگری ندیدم

کربلا در یک کلام یعنی عشق، یعنی وفاداری نسبت به ولی خدا، حسین(ع)، حسینی که آمده است در کربلا  که جان خویش را فدای راه حق و حقیقت نماید. به این علت یکی از جاودانه ترین رخداد تاریخ بشریت واقعه کربلا است. همه حوادث تاریخ بشر به دست فراموشی سپرده شده اند و از یادها محو گردیده اند. اما حادثه کربلا آن قدر عظمت دارد که همچون کوهی دیگر حوادث را در پشت خود پنهان ساخته است. رمز جاودانگی نهضت کربلا چیست. پیروی و اطاعت محض از ولی خدا امام حسین(ع)، آن شخصیت بزگواری که سرور تمامی احرار و آزادگان است ولایت در قرآن جایگاه بس عظیمی دارد که در این تحقیق ولایت مداری و ارزش آن از دیدگاه قرآن و روایات بررسی گردید ولایت در فرهنگ قرآن مقامی بس رفیع دارد که موجب کامل شد دین و اتمام نعمت می گردد و در روایات موثق آمده است که اسلام روی پنج پایه نهاده شده که نماز و زکات و روزه و حج است. اما مهم تر از همه ولایت است. در این تحقیق از اسناد درجه اول شیعه استفاده گردیده و شیوه تحقیق کتابخانه ای و توصیفی و تحلیلی است و به این نتایج دست یافتیم که در کربلا 72 تن آمده اند تا خود را فدای راه حسین(ع) کنند و در یک کلمه همه مجنون حسین(ع) هستند همه آن ها می دانند که روز عاشورا شهید می شوند و به مسلخ گاه عشق می روند. اما در کربلا همه می مانند عابس، پیری دلاور زره از تن بیرون می برد و با تنی عریان وارد مبارزه می شود. به او می گویند آیا مجنون شده ای؟ او می فرماید: بله من مجنون حسینم و نوجوانی یازده ساله فرزند شهید به امام حسین(ع) می گوید من آمده ام تا فدایت شوم و در برابر دشمن چنین می فرماید.

امیری حسین و نعم الامیر     سرور فؤاد البشیر النذیر

علیّ و فاطمۀ والداه      فهل تعلمون له مِن نظیر؟

آری کربلا اوج ولایتمداری است و با وفاتر از یاران حسین(ع) در هیچ کجای تاریخ بشر و تاریخ زندگی انبیای الهی نتوان پیدا کرد. باید در زمان حاضر نیز از ولایت مداری در کربلا درس گرفت و از ولی فقیه حضرت آیت الله خامنه ای مدظله العالی اطاعت کرد تا به جاودانگی رسید و باید صحنه های کربلا و اوج و ولایتمداری افسر رشید کربلا حضرت عباس(ع) برای همگان خصوصاً نسل جوان تبیین شود تا ولایتمداری به عنوان ارزش در وجودشان جاودانه شود و فرهنگ ولایت مداری در جامعه نهادینه شود و انقلاب اسلامی در سایه پیروی از ولایت زنده و جاوید ماند. و ولایت مداری در کربلا رمز جاودانگی است و یاران امام حسین(ع) چون جان خویش را فدای راه خدا نمودند استحقاق سلامی جاودانه پیدا می کنند که در طول تاریخ همه عاشوراییان آنان را مورد خطاب قرار دهند و بگویند: السلام علی الحسین و علی الارواح التی حلت بفنائک

کلید واژگان: ولایت مداری، فرهنگ، درونی شدن ارزش ها، نهادینه شدن، ارزش


مقدمه

در هیچ کدام از صحنه های تاریخ زندگی اولیای دین و انبیا و ائمه چون کربلا ولایت مداری به ظهور نمی رسد و تجلی پیدا نمی کند. کربلا یعنی ولایت مداری و رمز جاودانگی کربلا در همین امر نهفته است. کربلا یعنی عاشقی فدا سوختن، سوختن و به نور تبدیل شدن و جاودانه گشتن، که امام حسین(ع) نوری است که پایانی ندارد که اشهدُ اَنَّک کنتَ نوراً فی الاصلاب الشامخه و الارحام مطهره، نورانیت کربلا سراسر تاریخ بشر را فرا گرفته است و کربلا همه تاریخ است و همه هستی کربلا از ولایت مداری در آن است. در این مقاله گوشه هایی از ولایت مداری در کربلا و اهمیت آن را در قرآن و روایات بررسی می کنیم، باشد که مورد توجه سرور و سالار شهیدان قرار گیرد.

در قرآن دین با ولایت کامل می شود

در فرهنگ دین ولایت آن چنان مقام رفیعی دارد که باعث کامل شدن دین می گردد. خداوند در قرآن کریم می فرماید:

الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا؛  

امروز کافران از (شکست) آیین شما مأیوس شدند. بنابراین از آن ها نترسید و از مخالفت من بترسید امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان آینده (جاودان) شما پذیرفتم. ( مائده/ 3)

در این آیه ولایت موجب مأیوس شدن کافران از شکست دین می شود و موجب اکمال دین و اتمام نعمت می گردد.

آری ولایت موجب ضربه ناپذیر شدن دین می گردد و هنگامی که ولی زمان شناس و دین شناس هدایت امت را به دست گیرد مسلماً کاروان سرگشته بشریت به سرمنزل مقصود می رسد.

حضرت آیت الله علامه امینی در کتاب شریف الغدیر می فرماید:

علمای شیعه و امامیه به طور عموم و بدون استثنا اتفاق دارند به این که این آیه کریمه (الیوم اکملت لکم دینکم) پیرامون نص غدیر نازل شده است، بعد از آن که پیغمبر(ص) ولایت مولای ما امیرالمؤمنین(ع) را با کلماتی روشن و صریح اعلام و اظهار فرمود، که در نتیجه، نص آشکار و جلی بر این امر را در بر گرفت به طوری که این خبر به او رسید، بدان استدلال و احتجاج نمود، و بسیاری از علما تفسیر و پیشوایان فن حدیث و حافظین آثار از اهل سنت با امامیه بر آن اتفاق نموده اند و آن حقیقتی است که معتبر شناخته شده و نقلی که در جلد 3 تفسیر رازی، ص 529 از اصحاب آثار (راویان و مفسرین) ثبت گشته آن را تأیید می نماید مشعر بر این که: پس از نزول این آیه بر پیغمبر(ص) آن جناب بیش از هشتاد و یک روز یا هشتاد و دو روز زنده نبود. (امینی، 1368، ص115)

هم چنین بعضی از علمای سنت از جمله:

1- حافظ ، ابوجعفر، محمدبن جریر طبری، متوفای سال 310، در «کتاب الولایه» به اسناد خود از زیدبن ارقم در حدیثی که در ص89 گذشت روایت نموده که: این آیه کریمه روز غدیر خم در شأن امیرالمؤمنین(ع) نازل شده.

2- حافظ، ابن مردویه، اصفهانی، متوفای 410، از طریق ابی هارون عبدی، از ابی سعید خدری روایت کرده که: این آیه در روز غدیر خم بر رسول خدا(ص) نازل گشت، هنگامی که فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه و سپس روایت مزبور را از ابی هریره نقل کرده و در آن تصریح شده که روز مزبور هجدهم ماه ذی الحجۀ الحرام است یعنی روز بازگشت پیغمبر(ص) از حجۀ الوداع، تفسیر ابن کثیر، جلد 2، ص14.

و سیوطی در جلد 2، «الدرالمنثور»، ص259 گوید:

این مردویه و ابن عساکر (به سند ضعیف) از ابی سعید خدری آورده اند که چون رسول خدا(ص) در روز غدیر خم، علی(ع) را منصوب و ولایت او را اعلام فرمود، جبرئیل این آیه را آورد: «الیوم اکملت لکم دینکم ... . (امینی، ج2، 1368، ص116)

ولایت امام حسین(ع) در قرآن

در قرآن کریم، امام حسین(ع) دارای ولایت الهی است. در سوره مبارکه احزاب خداوند بر تن نازنین امام حسین(ع) و جد بزرگوارش حضرت محمد(ص) و پدر و مادرش و برادرش امام حسن(صلوات الله علیهم) لباس عصمت می پوشاند که :

إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا؛ (سوره احزاب، آیه 33)

خداوند فقط می خواهد  پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.

مفسران بزرگ شیعه همگان اعتقاد دارند که این آیه شریفه در مورد پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین(صلوات الله علیهم اجمعین) نازل شده است و بسیاری از علمای اهل سنت از جمله ثعلبی در تفسیر خود، حاکم حسکانی نیشابوری در شواهد التنزیل نزول این آیه را چون شیعیان در مورد پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین(صلوات الله علیهم اجمعین) می دانند. (مکارم، 1363، ج17، ص398-300)

خداوند در آیه 59 سوره نساء می فرماید:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ ؛

ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را اطاعت کنید و اطاعت کنید پیامبر(خدا) و پیشوایان (معصوم) خود را.

در ذیل این آیه حضرت آیت الله علامه سیدمحمدحسین طباطبایی رضوان الله تعالی علیه در تفسیر المیزان آورده است که:

جابربن عبدالله انصاری می گوید: وقتی خداوند آیه یا ایهاالذین آمنوا اطیعوالله و ... را بر پیامبرش محمد(ص) نازل فرمود، به ایشان عرض کردم یا رسول الله خدا و رسولش را شناختیم. اولی الامری که خداوند اطاعت آن ها را قرین اطاعت شما قرار داده چه کسانی هستند؟

پیامبر  فرمودند: ای جابر آن ها خلفا و ائمه مسلمین بعد از من هستند. اولین آن ها علی ابن ابی طالب است و پس از او حسن و پس از او حسین و پس از او علی ابن حسین و پس از او محمدبن علی است که در تورات به باقر معروف است. ای جابر تو به زودی او را درک می کنی (می بینی). پس آن گاه که او را ملاقات کردی سلام مرا به او برسان. پس از او جعفربن محمدالصادق و پس از او موسی بن جعفر و پس از او علی و پس از او هم نام و هم کنیه من حجت خدا و باقی نگاه داشته شده خدا در روی زمین پسر حسن بن علی است، اوست کسی که خداوند به وسیله او نامش را در شرق و غرب زمین می گستراند. و اوست کسی که از شیعیان و دوستانش غایب می شود، آن چنان غیبتی که نسبت به امامت او ثابت قدم باقی نمی مانند مگر کسانی که قلبشان به ایمان امتحان داده باشد.

جابر گفت: عرض کردم یا رسول الله، آیا شعیان آن حضرت در غیبت آن حضرت نفعی هم از آن حضرت می برند یا نه؟

پیامبر(ص) فرمودند: به کسی که مرا به نبوت مبعوث کرده سوگند به درستی که آن ها در غیبت آن حضرت از نور او استفاده کرده و از ولایتاو بهره می جویند به آن گونه که مردم از آفتاب زیر ابر بهره مند می شوند. ای جابر این حقایق از مکنونات الهی و از خزانی علم خدایی است آن را مخفی کن مگر برای اهلش. (طباطبایی، بی تا، ج4، ص589)

علاوه بر این حتی در منابع دست اول اهل سنت نظیر کتاب ینابیع الموده علامه قندوزی حنفی در جلد دوم ص386 همین روایت را آورده است که امام حسین(ع) وصی رسول خدا(ص) و از مصادیق اولی الامر است که در این آیه آمده است. (قندوزی، بی تا، ج2، ص386)

بنابراین طبق آیات قرآن شریف و امر خداوند و بنا به نظریه همان بزرگان دین، امام حسین(ع) ولی خدا و وصی رسول الله و واجب الاطاعه است.

اهمیت ولایت در روایات

در اهمیت ولایت همین بس که قرآن آن را موجب اکمال دین و اتمام نعمت می داند و روایات نیز بر اهمیت ولایت و جایگاه رفیع آن تأکید فراوان دارد. در کتاب شریف کافی که از کتب اربعه و موثق شیعه است از امام باقر(ع) نقل شده که اسلام روی پنج پایه نهاده شده، زکات، روزه، حج و ولایت و چیزی مانند ولایت فریاد زده نشده، مردم آن چهار را گرفتند و این ـ یعنی ولایت ـ را رها کردند. (کلینی، بی تا، ج3، ص30)

این روایت نیز بیانگر جایگاه مهم و اساسی ولایت است.

 

ولایت مداری در کربلا

آن چه را که نهضت کربلا را عظمتی بزرگ بخشید و آن را سرآمد همه نهضت ها قرار داد ولایت مداری و پیروی محض یاران آن حضرت از امام حسین(ع) بود که در کربلا این ولایت مداری موج می زند. همه کربلاییان آمده اند تا جان خویش را فدای راه سرور و سالار شهیدان امام حسین(ع) نمایند. هر کدام از یاران امام حسین(ع) به گونه ای در پیروی از امام حسین(ع) و فدا ساختن جان خویش بر یکدیگر پیشی می گرفتند و می خواستند جان خویش را هر چه زودتر فدای امام حسین(ع) نمایند.

اوج ولایت مداری یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا

حضرت اباعبدالله (ع) در بین راه کربلا، پس از شنیدن پیمان شکنی کوفیان، همواره با یاران و همراهان اتمام حجت می کرد، تا خود انتخاب کنند. امام سجاد(ع) می فرماید: در شب عاشورا، پدرم اصحاب و یاران و همراهان را در خیمه ای جمع آوری کرد و خطاب به آنان فرمود:

قال الامام الحسین(ع): یا اَهلی وَ شیعَتی اِتَّخِذُوا هذَا الَّیلَ جَمَلاً لَکُم فَانهَجُوا بِأَنفُسِکُم، فَلَیسَ المَطلُوبُ غَری، وَ لَو قَتَلُونی ما فَکَّرُوا فیکُم، فَانجُوا رَحِمَکُمُ اللهُ وَ أَنتُم فی حِلٍّ وَ سِعَۀٍ مِن بَیعَتی وَ عَهدی الَّذی عاهَدتُمُونی؛

امام حسین(ع) فرمود: (ای خاندان و شیعیانم، این شب را چون شتری راهوار به حساب آرید و خود را نجات دهید که آنان جز شخص مرا نخواهند و اگر مرا بکشند در فکر شماها نباشند، خدا شما را رحمت کند، نجات یابید بیعت را از شما برداشتم و پیمانی که با من بستید نادیده پنداشتم.)

وقتی سخن امام به این جا رسید همه یاران یک صدا گفتند:

«سوگند به خدا! تو را تنها نخواهیم گذاشت، مردم به ما چه خواهند گفت؟ بگویند که امام و بزرگ خود را در میان دشمنان تنها گذاشتند؟ سوگند به خدا! با تو هستیم تاکشته شویم.»

امام ادامه داد که:

یا قَومِ اِنّی فی غَدٍ أُقتَلُ وَ تُقتَلوُنَ کُلُّکُم مَعی وَ لایَبقی مِنکُم واحِدٌ؛

(ای یاران، من فردا کشته می شوم و شما همه با من کشته می شوید و فردی از شما باقی نخواهد ماند.)

وقتی یاران امام خبر شهادت خود را شنیدند یک صدا گفتند:

اَلحَمدُ لله الَّذی أَکرَمنا بِنَصرِکَ وَ شَرَّفَنَا بِالقَتلِ مَعَکَ، أو لانَرضی أن نَکُونَ مَعَکَ فی دَرَجَتِکَ یَابنَ رَسوُلَ الله؟!

(سپاس خدا را که ما را در یاری دادن به شما کرامت بخشید، و با کشته شدن در راه شما شرافت عطا فرمود.) (سیدبن طاووس، 1377، ص108)

ولایت مداری حضرت عباس(ع)

اوج ولایت مداری و ایثار و از خودگذشتگی را حضرت عباس(ع) در کربلا از خود نشان داد به طوری که در زیارت نامه آن حضرت چنین آمده است:

السّلام علیک أیُها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله و لأمیرالمؤمنین والحَسنِ وَ الحُسینِ علیهم السلام؛

سلام بر تو ای بنده شایسته پیرو خدا و رسولش و پیر امیرمؤمنان و حسن و حسین درود خدا و سلامش بر ایشان باد. (مکارم، 1386، ص279 و قولویه، قمی، 1386، ص786 و قمی، 1379، ص715)

آری عباس که عارف به مقام اهل بیت بود، عالَم غیب او را به سوی خود می کشید و جذبه وصلِ محبوب، وی را به قربان ساختن خویش در پیشگاه حجت زمان فرا می خواند و امکان نداشت به آن امان نامه کمترین توجهی نماید؛ لذا آن امان نامه سیاه و زیانبار را رها ساخت و به امان رسول الله(ص) پیوست.

روایت دیگر آن است که شمر  برای جدا ساختن ابوالفضل (ع) و برادراشن از اسوه فضیلت: حضرت سیدالشهدا(ع)، فریاد برآورد: کجایند خواهرزادگان ما؟ کجایند عباس و برادرانش؟ اما قمر بنی هاشم(علیه السلام) و برادرانش به وی پاسخی ندادند. امام حسین(ع) فرمود: جوابش گویید، هر چند که فاسق است. آنان فرمان امام را پذیرا شده نزد وی رفته بدو گفتند: چه می خواهی؟ گفت: ای خواهرزادگان، شما در امان هستید، خودتان را با حسین به کشتن مدهید و طاعت امیرالمؤمنین یزید را گردن نهید! عباس گفت:

خدا تو و امانت را لعنت کند! آیا ما را امان می دهی و فرزند رسول خدا را امانی نباشد؟ آیا ما را فرمان می دهی که طاعت ملعون و معلون زاده ها را گردن نهیم؟ (موسوی المقرم، 1416هـ، ص211)

و این چنین خود را فدای سرور و سالار شهیدان نمود.

مجنون حسین(ع)

یکی از یاران امام حسین(ع) که بنا به فرموده حضرت آیت الله علامه جعفری از شجاع ترین مردان عراق و زاهد و عابد بود (جعفری، 1381، ص507) این مرد روز عاشورا لباس خود را درآورد و برهنه وارد میدان مبارزه با دشمن شد. به او گفتند: ای عابس اَجَننتَ؛ آیا مجنون شده ای که این چنین وارد میدان رزم می شوی؟ عابس فرمود: بلی. (جعفری، 1381، ص507). آری عابس مجنون حسین(ع) بود.

عشق نوجوانی یازده ساله به امام حسین(ع) در کربلا

ولایت مداری در کربلا سن و سال نمی شناسد. ولایت مداری عاشقی است و این چنین است که فرزند شهیدی در کربلا به درس عاشقی نسبت به ساحت مقدس امام حسین(ع) را در کربلا بروز دهد و زیباترین صحنه های ولایت مداری را به ظهور می رساند.

جناده انصاری یکی از یاران امام حسین(ع) بود که با زن و فرزندان خود همراه با کاروان آن حضرت به کربلا آمد و در روز عاشورا به شهادت رسید. پس از شهادت او پسر نوجوانش به نام «عمروبن جناده» که یازده سال سن داشت لباس رزم پوشید، و از امام اجازه میدان رفتن خواست:

قال الامام الحسین(ع): هذا شابٌّ قُتِلَ أَبوُهُ وَ لَعَلَّ اَمَّۀٌ تَکرَهُ خُرُوجَهُ

امام حسین(ع) فرمود: (این نوجوان پدرش در حمله اول کشته شده است، شاید بدون اطلاع مادرش تصمیم به نبرد گرفته است و مادرش به کشته شدن وی راضی نباشد.)

نوجوان گفت: مادرم این لباس رزم را بر تنم پوشیده و مرا به یاری شما فرستاده است.

او نیز به میدان رفت و اشعار حماسی خواند:

أمیری حسین و نعم الأمیر      سرور فؤاد البشیر النذیر

علیّ و فاطمۀ والده     فعل تعلمون له مِن نظیر؟

رهبر من حسین(ع) است چه رهبر خوبی است، او مایه خوشحالی پیامبر(ص) بشارت دهنده و هشدار دهنده است.

و مایه خوشحالی علی(ع) و فاطمه(ص) پدر و مادرش می باشد، آیا همانند او خواهید یافت؟

با دشمنان جنگید تا کشته شد، سر او را بریدند و به سوی خیمه ها افکندند، مادرش سر را به سوی دشمن پرتاب کرد و چوب جلوی خیمه را گرفت و در حالی که اشعار حماسی می خوان به سربازان حمله کرد که حضرت اباعبدالله(ع) او را به خیمه ها بازگرداند. (دشتی، 1381، ص314)

 

اطاعت محض محمدبُشر از امام حسین(ع)

یکی از یاران امام حسین(ع) محمدبن بشر حضرمی بود، قبل از عاشورا به او خبر دادند که پسرش را یکی از قبایل به اسیری گرفتند. او گفت: دوست نداشتم که پسرم اسیر گردد و من بعد از اسارت او زنده باشم. امام سخن او را شنید و فرمود:

قال الامام الحسین(ع): رَحِمَکَ اللهُ أَنتَ فی حِلِّ مِن بَیعَتی فَاعمَل فی فِکاکِ اِبنِکَ؛

امام حسین(ع) فرمود: (خداوند تو را بیامرزد، من بیعت خود را از گردن تو برداشتم برخیز برو و برای رهایی فرزندت اقدام کن.)

در پاسخ امام گفت: گرگ ها مرا زنده زنده بخورد، اگر از تو جدا شوم. امام وسیله آزادی پسرش را فراهم کرده فرمود:

فَأَعطِ اِبنَکَ هذِهِ الأَثوابَ وَ البُرُودَ یَستَعینَ بِها فی فِداءِ أَخیهِ؛

(برو و این جامعه هایی که از بُرد یمانی است به فرزندت بده تا او برود و در نجات برادرش اقدام کند.)

قیمت پیراهن ها را هزار دینار نوشته اند. (امین، بی تا، ج1، ص601؛ دشتی، 1381، ص16)

فرزند مسلم بن عقیل هم چون پروانه ای گرد وجود امام حسین(ع) می چرخد

امام حسین(ع) همه یارانش از جمله فرزند مسلم بن عقیل را آزاد گذاشت که برود

برای آن که قیام کربلا یک قیام برخواسته از عشق و ایمان و انتخاب باشد، امام حسین(ع) در لحظه لحظه قیام کربلا، سعی داشت تا یاران خود را آگاه سازد، با آنان اتمام حجت کند، تا خود راه خدا را برگزینند و به سوی شهادت پرواز کنند. در روز عاشورا، وقتی عبدالله پسر مسلم بن عقیل اجازه نبرد خواست، امام به او فرمود:

قال الامام الحسین(ع) أَنتَ فی حِلٍّ مِن بَیعَتی حَسبُکَ قَتلُ أَبیکَ مُسلِمٍ خُذ بِیَدِ أُمِّکَ وَ اخرُج مِن هذِهِ المَعرَکَۀٍ

امام حسسین(ع) فرمود: (ای فرزند مسلم! من بیعت را از شما برداشتم، همان جانبازی مسلم برای تو بس است، دست مادرت را بگیر و از این معرکه جنگ بیرون برو.)

با این که نبرد آغاز شده بود و جمعی از یاران به شهادت رسیده بودند، اما امام از آگاهی دادن و اتمام حجت دست برنمی داشت. (دشتی، 1381، ص18)

بهشت پاداش و مزد ولایت مداران کربلا

آنان که جان خویش را فدای سرور و سالار امام حسین(ع) نمودند اجرشان فقط بهشت است و بس!

در ظهر عاشورا پس از خواندن آن نماز تاریخی که الگوی همه نمازگزاران جهان شد، امام حسین(ع) به یاران همراه بشارت بهشت داد و فرمود:

امام حسین (ع) فرمود: (ای یاران من! اینک درهای بهشت به روی شما باز شده که نهرهایش جاری و درختانش سبز و پر میوه، و قصرهای آن زینت شده، و حوری های بهشت متوجه شما می باشند و اینک رسول خدا(ص) و شهیدان راه الهی، منتظر ورود شما بوده و قدوم شما را به همدیگر مژده می دهند، پس بر شماست که از دین خدا و رسولش حمایت و از حرم پیامبر دفاع کنید. ) و فریاد زد:

(ای امت واقعی قرآن، این بهشت در پیش روی شماست، به سوی آن بشتابید و این آتش جهنم است از آن بگریزید.) (دشتی، 1381، ص315)

نتیجه گیری

آن چه به کربلا عظمت می دهد و آن را به نهضتی جاودانه تبدیل می کند و همه نهضت ها را تحت الشعاع خویش قرار می دهد ولایت مداری در کربلاست که مکتب اسلام نیز به اصل ولایت است. یاران امام حسین(ع) چون پروانه ای عاشق به گرد شمع وجودامام حسین(ع) گشتند و خود را در آتش عشق سوزاندند و درس وفاداری را به همه احرار و آزادگان جهان دادند. ولایت امام حسین(ع) یعنی ولایت خدا، اطاعت از امام حسین(ع) یعنی اطاعت خدا و در یک کلمه همه اصحاب ولایت مدار امام حسین(ع) جان خویش را فدای راه خدا کردند و تا جهان و زمین و آسمان برپاست نام آن ها به نیکی و فتوت و مردانگی و جاودانگی یاد می شود و حضرت ابالفضل العباس(ع) مظهر و آیینه تابناک کربلا می گردد که در طول همه اعصار و قرون همه ولایتمداران به او اقتدا می نمایند.

عشق به امام حسین(ع) پیر و جوان و کودک و نوجوان نمی شناسد و همه حتی کودک شش ماهه ای چون علی اصغر و پیرانی چون زهیر و بُریر آمده اند تا جان خویش را فدای حسین(ع) کنند.

و آن ها همه چون فدایی حسین(ع) هستند جاودانه می شوند و سلام های جاودانه خوبان تاریخ شامل آنان می شود که السلام علی الحسین و علی الارواح التی حلّت بفنائک.

پیشنهادات

1- باید رسانه های گروهی هر چه بیشتر زیبایی های کربلا به خصوص ولایتمداری اصحاب امام حسین(ع) را به تصویر کشند تا نسل جوان از صحنه های کربلا درس بگیرند.

2- باید نهضت کربلا به عنوان دانشگاهی عظیم از ابعاد مختلف روان شناسی و جامعه شناختی مورد بررسی قرار گیرد و تبیین شود و خصوصاً از طریق شبکه های جهانی صدا و سیما.

3- در کتاب های درسی خصوصاً بینش دینی و جامعه شناسی دروسی به بررسی واقعه کربلا اختصاص یابد.

4- تهیه فیلم و سریال پیرامون زوایای مختلف کربلا

5- ترویج تعزیه براساس اسناد موثق تاریخی به دور از دروغ پردازی در جهت بیان حقیقت کربلا خصوصاً برای جوانان

6- تبیین مستدل اصل ولایت فقیه برای نسل نو و تداوم نهضت کربلا جهت جاودانگی انقلاب اسلامی بر محور ولایت.

منابع

1-   دشتی، محمد، فرهنگ سخنان امام حسین(ع)، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین(ع)، قم، 1381.

2-   سیدبن طاووس، علی بن موسی، لهوف، ترجمه عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، دفتر نشر نوید اسلام، قم، 1377.

3-   قندوزی حنفی، سلیمان ابن شیخ ابراهیم، ینابیع الموده، ترجمه سیدمرتضی توسلیان، چاپ بوذرجمهوری، تهران، بی تا، ج2.

4-   طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ترجمه محمدرضا صالحی کرمانی، بنیاد فکری علامه طباطبایی، تهران، بی تا، ج4.

5-   مکارم، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، قم، 1363، ج17.

6-   کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ترجمه حاج سیدجواد مصطفوی، انتشارات قائم، تهران، بی تا.

7-   جعفری، محمدتقی، امام حسین(ع) شهید پیشرو انسانیت، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، تهران، 1381.

8-   امینی، عبدالحسین، الغدیر، ترجمه محمدتقی واحدی، کتابخانه بزرگ اسلامی، تهران، 1368، ج2.

9-   موسوی، المقرم، سیدعبدالرزاق، سردار کربلا حضرت اباالفضل(ع)، ترجمه ناصر پاک پرور، نشر مولود کعبه، قم، 1416هـ.

10-                 قمی، عباس، مفاتیح الجنان، انتشارات شایستگان، تهران، 1379.

11-                 مکارم، ناصر، مفاتیح نوین، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)، قم، 1386.

12-                 قولویه قمی، جعفربن محمد، کامل الزیارات، ترجمه سیدمحمدجواد ذهنی تهرانی، انتشارات پیام حق، تهران، 1386.