بررسی مبانی قرآنی هجرت
مبانی قرآنی هجرت در این کتاب آسمانی عبارتند از : 1- هجرت به منظور حفظ دین و ایمان و پرستش خدا 2- هجرت برای بسط و گسترش فرهنگ نورانی اسلام 3- هجرت برای دست یافتن به حقیقت ایمان 4- هجرت به منظور دوری از گناه که و رجُزَ فَاهجر که این هجرت اشرف و افضل هجرت ها تلقی می شود. پس از بررسی مبانی قرآنی هجرت آثار و برکات هجرت امام رضا(علیه السلام) به سرزمین خراسان مورد بررسی قرار گرفته که با تطبیق بر آیات قرآن این آثار عبارتند از : 1- نشر و تبلیغ معارف حقیقی و فرهنگ نورانی اسلام در طول هجرت امام رضا(علیه السلام) 2- محکومیت و بر ملا نمودن چهره غاصبانهی مأمون 3- هجرت امام زادگان جلیل القدر در تداوم هجرت امام رضا(علیه السلام) به خراسان 4- مناظره امام رضا(علیه السلام) با علمای ادیان در خراسان 5- ایجاد عشق و محبت راستین به امامت توسط دعوت عملی امام رضا(علیه السلام) در طول هجرت در دل های مردم. این آثار و برکات هم چون خورشیدی تابناک دل های عاشقان اهل بیت را گرم و نورانی نموده است که تا قیام قیامت ادامه دارد و ایران اسلامی را جایگاه پیروان راستین اهل بیت پیامبر قرار داده . امید است با تبیین صحیح فرهنگ هجرت و مبانی قرآنی آن برای نسل جوان و عمل به پیشنهادات بیان شده در مقاله، با آثار و برکات هجرت امام رضاآشنا شویم و آثار و برکات فرهنگ هجرت به عنوان ارزش در دل ها درونی شود.
کلید واژگان: هجرت، تعرّب بعد از هجرت، ارزش، درونی شدن ارزش ها
مقدمه
یکی از مفاهیم ناب و اصیل قرآنی مفهوم هجرت است. هجرت ضد وصل است و به معنی ترک و جدایی است. جدا شدن از محیط آلوده و هجرت به مأمنی امن و آرام، جدایی از گناه و نورانی نمودن قلب به طاعت خدا ، هجرت درخشنده ترین برنامه و سرآغاز فصل نوینی از تاریخ اسلام است.
هجرت آن قدر عظمت دارد که مبدأ تاریخ اسلام است در این نوشتار به بررسی مبانی هجرت از دیدگاه قران می پردازیم. قرآن کریم آن قدر هجرت را در زندگی بشر سرنوشت ساز می داند که کسانی که بدون عذر هجرت را ترک نمودند جایگاهشان را در دوزخ می داند.
مبانی هجرت در قرآن عبارتند از هجرت به منظور حفظ اسلام و عبادت، هجرت برای دستیابی به حقیقت ایمان، هجرت برای تبلیغ و نشر فرهنگ دین و ... از جمله مواردی هستند که می توان به عنوان مبانی هجرت در قرآن نام برد.
از طرفی هجرت در قرآن کاملاً تطبیق می نماید و شما در این مقاله با این آثار و برکات آشنا خواهید شد.
بیان مسأله
مسئله مورد تحقیق ما در این مقاله بررسی مبانی قرآنی هجرت می باشد. ما در این نوشتار با مفهوم هجرت، تعرّب بعد از هجرت، آثار و برکات هجرت امام رضا(علیه السلام) به ایران آشنا می شویم و ارزش هجرت را در بسط و گسترش فرهنگ نورانی قرآن درک می نماییم.
اهمیت مسأله
هجرت از درخشنده ترین برنامه های اسلام است که در کنار ایمان و جهاد باعث جاودانگی فرهنگ اسلام در طول تاریخ شد و آشنایی ما با این مفهوم اسلامی و قرآنی باعث می شود پی به عظمت هجرت ببریم و با یکی دیگر از مفاهیم ناب قرآنی آشنا شویم.
اهداف تحقیق
اهداف کلی تحقیق عبارتند از :
* اشاعه و ترویج فرهنگ منور رضوی
* گسترش فعالیت های فرهنگی و مذهبی مرتبط با سیره ائمه مصعومین(علیهم السلام)
اهداف جزیی :
* آشنایی با مفهوم هجرت
* آشنایی با مبانی قرآنی هجرت
فرضیات
* هجرت نقش عظیمی در گسترش و بسط فرهنگ اسلامی داشته است
* هجرت به معنی دوری کردن از محیط های آلوده و دوری از گناه می باشد
* بسط و گسترش فرهنگ اسلامی، تبلیغ دین، دست یابی به حقیقت ایمان از مبانی قرآنی هجرت است.
* هجرت امام رضا(علیه السلام) به سرزمین ما آشنایی مردم با حقیقت ولایت الهیه امام رضا(علیه السلام) و فرهنگ اسلام هجرت امامزادگان گردید.
پیشینه تحقیق
تا آن جا که محققان در کتابخانه های الکترونیکی و کتابخانه های عمومی و غیر آن تحقیق نمودند متأسفانه کتاب یا رساله ای جداگانه پیرامون مبانی قرآنی هجرت مشاهده ننمودند.
روش تحقیق
شیوه گردآوری مطالب کتابخانه ای و توصیفی تحلیلی بوده است.
تعریف واژگان
فرهنگ: از دیدگاه جامعه شناسان فرهنگ به مجموعه معانی و اعتقادات مشرک که کم و بیش به شکل یک نظام است و مبنای عمل افراد در گروه یا جامعه قرار می گیرد و اجبار اجتماعی از آن حمایت می کند. (رجب زاده، 1380، ص7)
هجرت: هَجر در لغت « ضد وصل » بکار رفته است به عبارت دیگر « جدائی و ترک » معنای اصلی این لغت را تشکیل می دهد(طبرسی، بی تا، ج2، ص99) چه این مفارقت و جدائی به زبان باشد چه قلب و یا بدن. تَعجَر الشرک به معنای فاصله گرفتن از شرک است و همچنین « وَاهجُرهُم هَجراً جمیلاً » به معنای از آنان فاصله بگیر فاصله گرفتن نیکو می باشد ( جعفریان، 1373، ج1، ص345 )
تعرّب بعد از هجرت: تعرّب بعد از هجرت را حرام می شمارد و چون باعث برگشتن از دین و دست شستن از یاری پبامبران و حجت های خدا و نیز تباهی و از بین بردن حق هر صاحب حقی می شود.
(کلینی، بی تا، ج3، ص379)
ارزش: اموری که برای غالب افراد گروه مهم است و افراد حاضر برای تحقق آن ها جان خویش را فدا کنند. (رجب زاده، 1380، ص9)
درونی شدن ارزش ها: اموری که ابتدا برای فرد دارای ارزش نیست و فرد به آن ها تمایلی ندارد و در طی جامعه پذیری اهمیت می یابد و به صورت ارزش درمی آیند این جریان را درونی کردن ارزش ها می گویند. (رجب زاده، 1380، ص42)
هجرت و مشتقات آن در قرآن
یکی از مفاهیم ناب و اصیل قرآنی مفهوم هجرت است . در قرآن کریم 31 بار مشتقات مفهوم هجرت تکرار شده است که از 31 بار 5 مورد لفظ مهاجرین، یک مورد مهاجرت، و مهاجر، و مهاجراً هر کدام یک مورد، یُهاجروا 3 مورد، یُهاجِر و تهاجرُوا هر کدام یک مورد و لفظ هاجرُوا 7 مورد و هاجَرَ و هاجَرنَ هر کدام یک مورد، و بقیه را مشتقات ماده هجرت را تشکیل می دهند .( عبدالباقی، 1364، ص730)
مفهوم هجرت
هَجر در لغت « ضد وصل » بکار رفته است به عبارت دیگر « جدائی و ترک » معنای اصلی این لغت را تشکیل می دهد(طبرسی، بی تا، ج2، ص99) چه این مفارقت و جدائی به زبان باشد چه قلب و یا بدن. تَعجَر الشرک به معنای فاصله گرفتن از شرک است و همچنین « وَاهجُرهُم هَجراً جمیلاً » به معنای از آنان فاصله بگیر فاصله گرفتن نیکو می باشد ( جعفریان، 1373، ج1، ص345 )
هجرت درخشنده ترین برنامه ای است که در اسلام پیاده شد و سرآغاز فصل نوینی از تاریخ اسلام گشت . در تاریخ ملت اسلام، شخصیتی بالاتر از شخصیت پیامبر اسلام، و حادثه ای تکان دهنده تر و سودمندتر از حادثه هجرت نیست . زیرا با هجرت پیامبر، صفحه تاریخ بشریت ورق خورد و پیامبر اسلام و مسلمانان جهان از محیط پر خفقان به محیط آزاد گام نهادند و مردم مدینه از حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) به گرمی استقبال کردند و همه هستی خویش را در اختیار پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) قرار دادند . بدین جهت هجرت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) به عنوان مبدأ تاریخ اسلام قرار گرفته است .
فرهنگ نورانی هجرت
هجرت دارای فرهنگی نورانی است که عناصر و ارزش هایی چون ایمان، جهاد، شهادت و آرام گرفتن از آن جمله می باشند این عناصر در آیات قرآن در کنار هجرت به سوی خدا چون ستارگانی با نورانیتی خاص می درخشند. می توان گفت این عناصر و ارزش ها برادران هجرت می باشند که گام به گام در آیات قرآن هجرت را همراهی می نمایند.
از دیدگاه جامعه شناسان فرهنگ به مجموعه معانی و اعتقادات مشرک که کم و بیش به شکل یک نظام است و مبنای عمل افراد در گروه یا جامعه قرار می گیردو اجبار اجتماعی از آن حمایت می کند. (رجب زاده، 1380، ص7) معانی فرهنگ هجرت ایمان به خدا و جهاد در راه او و شهادت در راه خدا و آرام گرفتن در بهشت خدا می باشد.
هجرت، مبدأ تاریخ اسلام
هر گاه ملتی برای خود سوابق درخشان، تمدن و فرهنگ اصیل، مذهب و آئین مستقل ، شخصیت های علمی و بارز، حوادث تکان دهنده و غرورآفرین داشته باشد و بسان برخی از ملت های تازه به دوران رسیده، بی اصل و نسب بنا شد در این صورت چنین ملتی موظف است بزرگترین حادثه ای که در حیات اجتماعی و مذهبی این ملت رخ داده است مبدأ تاریخ قرار دهد و همه حوادث را چه حوادثی که قبل از آن حادثه بزرگتر رخ داده و چه بعداً رخ می دهد پایان بسنجد و از این طریق ملیت و شخصیت خود را استحکام بخشد و خود را زا وابستگی و دریوزگی و هضم شدن در دیگر ملت ها باز دارد .
قرآن کریم آن قدر هجرت را در زندگی سرنوشت ساز می داند که کسانی که هجرت را بدون عذر ترک نمودند جایگاهشان را دوزخ می داند قرآن کریم در این باره می فرماید :
إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِيهَا فَأُوْلَـئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِيراً؛ (سوره نساء، آیه 97)
کسانی که فرشتگان ( قبض ارواح) روح آنها را گرفتند در حالی که به خویشتن ستم کرده بودند و به آنها گفتند شما در چه حالی بودید ( و چرا با اینکه مسلمان بودید در صف کفار جای داشتید؟ ) گفتند ما در سرزمین خود تحت فشار بودیم، آنها ( فرشتگان ) گفتند مگر سرزمین خدا پهناور نبود که مهاجرت کنید؟ پس آنها ( عذری نداشتند ) جایگاهشان دوزخ و سرانجام بدی دارند .
إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلاَ يَهْتَدُونَ سَبِيلاً
مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکان که به راستی تحت فشار قرار گرفته اند و نه چاره ای دارند و نه راهی ( برای نجات از آن محیط آلوده ) می یابند . (سوره نساء،آیه98)
فَأُوْلَـئِكَ عَسَى اللّهُ أَن يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَكَانَ اللّهُ عَفُوّاً غَفُوراً
آن ها ممکن است خداوند مورد عفوشان قرار دهد و خداوند عفو کننده و آمرزنده است .(سوره نساء، آیه99)
در مورد شدن نزول آیات فوق آمده است که قبل از آغاز جنگ بدر سران قریش اخطار کردند که همه افراد ساکن مکه که آمادگی شرکت در میدان جنگ دارند باید برای نبرد با مسلمانان حرکت کنند و هر کس مخالفت کند خانه او ویران و موالش مصادره می شود به دنبال این تهدید، عده ای از افرادی که ظاهراً اسلام آورده بودند ولی به خاطر علاقه شدید به خانه و زندگی و اموال خود حاضر به مهاجرت نشده بودند نیز با بت پرستان به سوی میدان جنگ حرکت کرند و در میدان در صفوف مشرکان ایستادند و از کمی نفرات مسلمانان به شک و تردید افتادند و سرانجام در این میدان کشته شدند آیه فوق نازل گردید و سرنوشت شوم آنها را شرح داد ( مکارم، بی تا، ج4، ص83 )
قرآن کریم در این آیات مسلمانانی که هجرت را عملی نساختند عاقبت شومی را برای آنها بیان می کند که جنگ با مسلمانان، جان سپردن در صفوف مشرکان و دوزخ از نتایج آن می باشد.
هجرت پیامبر به مدینه اساس و جاودانگی و گسترش فرهنگ نورانی اسلام
بدون اغراق می توان گفت که هجرت اساس جاودانگی مکتب اسلام است. چون هجرت موجب بسط و گسترش فرهنگ نورانی اسلام گردیدو پایه های اندیشه قرآن را بنیان نهاد. هجرت مسلمانان در صدر اسلام به حبشه و هجرت پیامبر عظیم الشأن اسلام به مدینه جاودانگی اسلام و مکتب قرآن را تضمین نمود چه قرآن کریم از ایثار و از خودگذشتگی مهاجران و انصار تجلیل می نماید و کسانی که از انصار به مهاجران پناه دادند خداوند در این باره در سوره مبارکه انفال آیه 72 می فرماید:
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ آوَواْ وَّنَصَرُواْ أُوْلَـئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَلَمْ يُهَاجِرُواْ مَا لَكُم مِّن وَلاَيَتِهِم مِّن شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُواْ وَإِنِ اسْتَنصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلاَّ عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُم مِّيثَاقٌ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ؛
آن ها که ایمان آوردند و مهاجرت نمودند و بااموال و جان های خود در راه خدا جهاد کردند و آن ها که پناه دادند و یاری نمودند اولیاء (یاران و مسئولان و مدافعن) یکدیگر و آن ها که ایمان آوردند و مهاجرت نکردند هیچ گونه ولایت و (تعهد و مسئولیت) در برابر آن ها ندارید تا هجرت کنند و (تنها) اگر از میان شما در (حفظ) دین (خود) یار طلبیدند بر شما است که آن ها را یاری کنید جز بر ضد گروهی که میان شما و آن ها پیمان (ترک مخاصمه) است و خداوند به آن چه عمل می کنید بینا است.
در این آیه درباره مهاجرین و انصار سخن به میان آمده است انصار همان مردم بزرگواری که یاران مهاجر پیامبر را در خانه و کاشانه خود پناه دادند و از پیامبر عظیم الشأن اسلام در هجرت به مدینه استقبال شایان توجهی به علم آوردند و به مایه بسط و گسترش اسلام شدند و مدینه همان شهری که به افتخار پیامبر به مدینه الرسول مشهور و معروف گردید و اگر این هجرت نمی بود اسلام شاید در کل جهان گسترش نمی یافت هجرتی که امروز نیز به عنوان یک جریان زنده همیشه تاریخ توسط مبلغان دلسوخته مکتب اسلام برای گسترش فرهنگ نورانی دین ادامه دارد و بسیارند که در قلب اروپا و آمریکا و آفریقا در سایه هجرت مبلغان به اسلام عزیز رو می آورند و قلب آنان به نور قرآن روشن و منور می شود.
هجرتی باید کرد عذرخواهی پذیرفته نیست
در قرآن کریم هجرت را امری واجب و ضوروری تلقی می کند چون ترک هجرت باعث می شود که مسلمانان ایمان خویش را از دست دهد و در صفوف مشرکان جان سپردند . قرآن کریم می گوید که فرشتگان قبض روح به مسلمانانی که هجرت را ترک نمودند و در صفوف مشرکان جان سپرده اند می پرسند شما اگر مسلمان بودید پس چرا در صفوف کفار قرار داشتید و با مسلمانان جنگیدید؟
آنها در پاسخ به عنوان عذرخواهی می گویند: ما در محیط خود تحت فشار بودیم و به همین جهت توانایی بر اجرای فرمان خداوند نداشتیم . این عذرخواهی به هیچ وجه پذیرفته نیست فرشتگان در پاسخ آنها می گویند مگر سرزمین پروردگار وسیع و پهناور نبود که مهاجرت کنید و خود را از آن محیط آلوده و نفقان بار برهانید، در پایان قرآن کریم به سرنوشت تارکان هجرت اشاره می کند و می فرماید : این گونه اشخاص که با عذرهای واهی و مصلحت اندیشی های شخصی شانه از زیر بار هجرت خالی کردند و زندگی در محیط آلوده و خفقان بار را بر آن ترجیح دادند جایگاهشان دوزخ و بد سرانجامی است . این گفتگوهای فرشتگان قبض روح و مسلمانانی که هجرت را ترک کرده اند .
مبانی هجرت از دیدگاه قرآن
یکی از مفاهیم ناب قرآنی مفهوم هجرت است و هجرت درخشنده ترین برنامه ای است که در اسلام پیاده شد و سرآغاز فصل نوینی از تاریخ اسلام گشت. قرآن کریم هجرت را برای تداوم فرهنگ و ارزش های دینی ضروری و واجب می داند و مسلمانانی که از هجرت سرباز زده اند جایگاه آن ها را دوزخ می داند. قرآن مبانی هجرت را به شرح زیر بیان می کند:
1- هجرت برای حفظ عبادت و پرستش خدای یگانه
زمانی که پیامبر بزرگوار اسلام حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) دعوت خود را شروع نمود و ندای توحید را سر داد کسانی که به آن حضرت ایمان می آوردند سخت تحت فشار شدید کفار در مکه قرار می گرفتند به طوری که توانایی بر ادای وظایف اسلامی خود نداشتند به آن ها دستور داده شد از آن سرزمین هجرت کنند. قرآن در این باره می فرماید:
يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي وَاسِعَةٌ فَإِيَّايَ فَاعْبُدُونِ؛
ای بندگان من که ایمان آورده اید زمین من وسیع است تنها مرا بپرستید ( و تسلیم در برابر فشارهای دشمنان نشوید.) (عنکبوت، آیه 56)
آری مسلمانان در صدر اسلام تحت شکنجه و اذیت و آزار سخت مشرکان قرار می گرفتند و هیچ گونه آزادی برای به جا آوردن شعائر اسلامی نداشتند و نمی توانستند خداوند متعال را عبادت کنند. عده ای برای رهایی از شر و آزار قریش به منظور تحصیل یک محیط آرام برای بپا داشتن شعائر دینی و پرستش خدای یگانه تصمیم گرفتند که خاک مکه را ترک گویند و دست از کار و تجارت و فرزند و خویشان بردارند ولی متحیر بودند کجا بروند زیرا می دیدند سرتاسر شبه جزیره عربستان را بت پرستی فراگرفته است.
خدمت حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) شر فیاب شدندو از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) کسب تکلیف کردند. پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در پاسخ مسلمانان فرمود:
لَو خَرَجتُم اِلی اَرضِ الحَبَشۀ، فَاِنَّ بِها مَلیکاً لایُظلَمُ عِندَهُ اَحَدٌ وَ هِیَ اَرضُ صِدقٍ، حتی یَجعَلَ اللهُ لَکُم فَرَجا مما اَنتُم فیه؛
هر گاه به خاک حبشه سفر کنید، بسیار برای شما سودمند خواهد بود، زیرا بر اثر وجود یک زمامدار نیرومند و دادگر در آن جا به کسی ستم نمی شود، و آن جا سرزمین صداقت و درستی است و شماها می توانید در آن خاک به سر ببرید تا خدا فرجی برای شما پیش آرد . (ابن هشام، 1375، ج1، ص199 و سبحانی، 1368، ج1، ص310)
کلام نافذ پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) چنان مؤثر افتاد که چیزی نگذشت آن هایی که آمادگی بیشتر داشتند بار سفر بسته بدون این که مشرکان آگاه شوند شبانه برخی پیاده و بعضی سواره، راه جده را پیش گرفتند. مجموع آن ها ده یا پانزده نفر بود که میان آن ها چهار زن مسلمان نیز دیده می شد. (سبحانی، 1368، ج1، ص310)
2- هجرت برای دست یافتن به حقیقت ایمان
از دیدگاه قرآن مؤمنان واقعی و دست یافته گان به حقیقت ایمان کسانی هستند که ایمان آوردند و جهاد نمودند و هجرت کردند چون هجرت و جهاد و عامل اصیل در پیروزی اسلام در برابر دشمنان نیرومند بوده، اگر هجرت نبود اسلام در محیط خفقان آور مکه از میان می رفت، و اگر جهاد نبود اسلام هیچ گاه رشد و نمو نمی کرد. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:
وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ آوَواْ وَّنَصَرُواْ أُولَـئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً لَّهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ؛
و آن ها که ایمان آوردند و هجرت نمودند و جهاد در راه خدا کردند، و آن ها که پناه دادند و یاری کردند آنان مؤمنان حقیقی اند، بر آن ها آمرزش ( و رحمت خدا) و روزی شایسته ای است. (سوره انفال، آیه 74)
آری هجرت، اسلام را از شکل منطقه ای بیرون آورد و در شکل جهانی قرار داد و جهاد به مسلمانان آموخت که اگر تکیه بر قدرت نکنند دشمنانی که پایبند منطق و حرف حساب نیستند هیچ گونه ارزشی برای آن ها قایل نخواهند شد! آری جهاد و هجرت لازم و ملزوم یکدیگرند.
حضرت آیت الله مکارم در تفسیر نمونه در این باره می فرماید:
هم اکنون برای شکستن موانع مختلفی که دشمنان از هر سو در برابر اسلام ایجاد می کنند راهی جز احیای اصل «هجرت» و «جهاد» نیست هجرت صدای آن ها را به گوش جهانیان می رساند و دل های آماده و نیروهای سازنده و اقوامی را که تشنه حق و عدالتند در اختیار آن ها می گذارند و جهاد به آن ها حرکت می بخشد و مخالفان لجوجی را که جز منطق زور بگوششان فرو نمی رود از سر راه خود برمی دارد. (مکارم، ج7، ص261)
آری برای پیشبرد اهداف اسلام باید هجرت را سرلوحه زندگی قرار داد تا بتوان ندای حق طلبانه اسلام را به گوش عدالت خواهان رساند.
3- هجرت برای تبلیغ و نشر فرهنگ اسلام
زمانی که مسلمانان در صدر اسلام مورد اذیت و آزار مشرکان قرار گرفتند و هنگامی که درباره مهاجرت از حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) کسب تکلیف کردند، حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) پیشنهاد مهاجرت به حبشه را دادند پس از هجرت مسلمانان به حبشه مشرکان وقتی خبر آزادی و راحتی مسلمانان به گوش سران مکه رسید آتش کینه دردل مشرکان افروخته شد و پس از مشورت نمایندگانی به دربار حبشه فرستادند و برای جلب نظر پادشاه حبشه وزرا هدایای نفیسی را تهیه کردند تا با تقدیم آن ها به پادشاه و بزرگان حبشه مسلمانان را بازپس گیرند. آن ها با ملاقات وزیران حبشه ضمن اهدای این هدایا به بدگویی مسلمانان پرداختند و چنین گفتند:
گروهی از جوانان تازه به دوران رسیده ما، دست از روش نیاکان خود برداشته اند و آیینی که بر خلاف آیین ما و شما است اختراع نموده اند و اکنون در کشور شما به سر می برند سران و اشراف قریش جداً از پیشگاه پادشاه حبشه تقاضا دارند که هر چه زودتر دستور اخراج و طرد آن ها را صادر نمایند و از آن جا که ما از عیوب و وضع آن ها بهتر آگاهیم بسیار مناسب است که اصلاً در این باره با آن ها گفتگو نشود و رئیس ممکلت با آن ها روبرو نگردد. (سبحانی، 1368، ج1، ص314)
وزیران دربار حبشه قول مساعد دادند که ترتیب ملاقات نمایندگان قریشی را با پادشاه حبشه بدهند. زمان ملاقات نمایندگان مشرکان به بدگویی مهاجران پرداختند. ولی شاه دانا و دادگر حبشه گفت که باید از وضع و حال این پناهندگان تحقیق شود. سپس مأمور مخصوص دربار به دنبال مسلمانان مهاجر رفت و بدون کوچکترین اطلاع قبلی آن ها را به دربار احضار کرد. جعفربن ابی طالب سخنگوی جمعیت معرفی گردید.
زمامدار حبشه رو به جعفر کرد و گفت: چرا از آیین نیاکان خود دست برداشته اید و به آیین جدید که نه با دین ما تطبیق می کند و نه با کیش پدران خود گرویده اید. جعفر ابی طالب چنین پاسخ داد:
پادشاها! ما مردمی بودیم که به وضع زمان جاهلیت زندگی می کردیم. بت های سنگی و چوبی را می پرستیدیم . گوشت مردار می خوردیم، کارهای زشت انجام می دادیم، حشمت فامیل و ارحام خود را نگاه نمی داشتیم، با همسایگان بدرفتاری می کردیم، نیرومندان به ضعفا و ناتوانان زورگویی می کردند و ... و این وضع ما بود. تا این که خدای تعالی پیامبری را از میان ما برگزید، کسی که ما نسب او را می شناختیم، راستی و امانت و پاکدامنی او مورد تصدیق همه ما بود، پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله وسلم) ما را به سوی خدای یگانه دعوت کرد و به پرستش و یگانگی او خواند. به ما گفت: دست از عبادت و پرستش بت های سنگی و آن چه پدرانتان می پرستیدند بردارید، و به راستگویی و امانتداری و صله رحم، و نیکی به همسایه و خودداری از محرمات و جلوگیری از خونریزی و آدمکشی دستور فرمود. از فحشا و زورگویی و خوردن اموال یتیمان و متهم ساختن زنان پاکدامن و ... جلوگیری فرمود به ما دستور داد خدای یگانه را بپرستیم و چیزی را شریک او قار ندهیم ، ما به به نماز و زکات و روزه امر فرمود و خلاصه یک یک دستورات اسلام را برای نجاشی برشمرد. (ابن هشام، 1375، ج1، ص208)
جعفربن ابی طالب پیام نورانی اسلام را به گوش درباریان نجاشی رسانید. بیان شیرین و سخنان دلنشین جعفر به اندازه ای مؤثر افتاد که شاه در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود از او خواست تا مقداری از کتاب آسمانی پیامبر خود را بخواند. جعفر با انتخابی بسیار شایسته آیاتی از آغاز سوره مریم را خواندو بخواندن آیات این سوره ادامه داده و نظر اسلام را درباره پاکدامنی مریم،و موقعیت عیسی روشن ساخت. هنوز آیات سوره به آخر نرسیده بود که صدای گریه شاه و اسقف ها بلند شد و قطرات اشک، محاسن و کتاب هایی را که در برابر آن ها باز بود تر نمود.
پس از مدتی سکوت مجلس را فراگرفت و زمزمه ها خوابید. شاه به سخن درآمد و گفت: گفتار این ها و آن چه را که عیسی آورده است از یک منبع نور سرچشمه می گیرند بروید من هرگز این ها را به شما نخواهم تسلیم نمود.
هجرت مسلمانان به حبشه و شیوه رفتار و گفتار خصوصاً جعفربن ابی طالب باعث شد که نجاشی مسلمان شود. منابع تاریخی مسلمان شدن نجاشی را تأیید نموده اند و اظهار می دارند که پیش از فتح مکه نجاشی درگذشت و رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) از مدینه بر او نماز گزارد. (جعفریان، 1373، ص1، ص291)
4- هجرت جهت دوری از گناه
یکی دیگر از مبانی هجرت در قرآن مهاجرت به منظور دوری از گناه است. پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) می فرماید برترین هجرت، آن است که از آن چه خدا خوش ندارد هجرت و (دوری) کنی. (ری شهری، 1379، ج13، ص6604)
قرآن کریم در مورد این هجرت می فرماید:
وَالزُّجرَ فَاهجُر ؛ و از پلیدی دور شو. (مدثر/5)
در تفسیر کبیر المیزان آمده است که منظور از رجز در این آیه بت ها است. (طباطبایی، 1363، ج20، ص269) در تفسیر منهج الصادقین نیز آمده که رجز به کسر و ضم را به معنی عذابست، و مراد این جا چیزی است که مؤدی به اثم شود از عبادت اوثان و غیر آن از انواع معاصی یعنی از گناه کناره کن، مراد آن است که بر هجر آن ثابت قدم باشو بر آن استمرار نمای چه آن حضرت از جمیع مآثم معصوم بوده. (کاشانی، بی تا، ج10، ص61)
بنابراین یکی دیگر از مبنای هجرت در قرآن، هجرت و دوری از گناه است در روایتی پیامبرگرامی اسلام حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) می فرماید:
اَقِمِ الصَّلاه وَ اَدِّ الزَّکاه، و اهجُرِ السُّوءَ، و اسکُن مِن اَرضِ قَومِکَ حَیثُ شئتَ تکُن مهاجراً؛
نماز بگزار و زکات بپرداز و از بدی دور شو( و آن گاه) در هر کجای سرزمین قوم خود که خواستی اقامت گزین در این صورت تو مهاجر هستی. (ری شهری،1379َ، ج13، ص6605)
پس هجرت تنها جابجایی جغرافیایی و پیمودن و پشت سر گذاشتن مکان نیت بلکه هجر یعنی دوری، حال این هجرت چه دوری از محیط و مکان نامناسب چه دوری از گناه باشد. بلکه دوری از گناه بدترین هجرت است. به فرموده پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) این نوع هجرت یعنی دوری از گناه هم اَفضل و هم اَشرف هجرت هاست. چون حضرت می فرمایند:
اَفضَلُ الهِجرۀ اَن تَهجُرَ السُّوءَ و در روایتی دیگر می فرماید: اَشرَفُ الهِجرَهِ اَن تَهجُرَ السَّیِّئاتِ. (ری شهری، 1379، ج13، ص6604)
هم چنین امام علی(علیه السلام) می فرماید:
و یقول الرَّجُل هاجرت، و لم یهاجر انما المهاجرون الذین یهجرون السیات و لم یأتوا بها؛
بعضی می گویند مهاجرت کرده ایم در حالی که مهاجرت واقعی نکرده اند مهاجران واقعی آن ها هستند که از گناهان هجرت می کنند و مرتکب آن نمی شوند. (قمی، بی تا، ج20، ص697)
از دیدگاه امام علی(علیه السلام) مهاجر واقعی کسی است که از گناهان هجرت کرده است و مرتکب گناه نمی شود.
مهاجران و پاداش آنان در قرآن
1- مهاجران امید به رحمت پروردگار دارند
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أُوْلَـئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ؛
در قرآن کریم کسانی که ایمان آورند و هجرت کرده و در راه خدا جهاد نموده اند آن ها امید به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان است. (سوره بقره، آیه 218)
2- آنان که در راه خدا مهاجرت کردند خداوند گناهانشان را می بخشد.
( ، آیه 195)
کسانی که در راه خدا هجرت کردند و از خانه های بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند و جنگ کردند و کشته شدند به یقین گناهانشان را می بخشیم.
3- مهاجران مؤمنان حقیقی هستند
وَالَّذينَ كَفَرُواْ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ إِلاَّ تَفْعَلُوهُ تَكُن فِتْنَةٌ فِي الأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ ؛
و کسانی که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند و کسانی که (به آن ها) پناه دادند و یاری نمودند آنان مؤمنان حقیقی اند برای آن ها آمرزش و (رحمت خدا) و روزی با ارزشی است. (سوره انفال، آیه 73)
4- مهاجران رستگارانند
الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ؛
کسانی که ایمان آوردند و هجرت کردند و با مال و جانشان در راه خدا جهاد نمودند مقامشان نزد خدا بر تو است و آن ها رستگارانند. (سوره توبه، آیه 20)
5- مهاجران در دنیا مقام شایسته ای دارند
وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ فِي اللّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَلَأَجْرُ الآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ؛
کسانی که پس از آن که مورد ستم واقع شدند در راه خدا هجرت کردند در این دنیا جایگاه و مقام شایسته ای به آن ها می دهیم و پاداش آخرت از آن هم مهم تر است اگر می دانستند. (سوره نحل، آیه 41)
6- مهاجران در نزد خدا روزی نیکو می گیرند
وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ؛
کسانی که در راه خدا هجرت کردند سپس کشته شدند یا به مرگ طبیعی از دنیا رفتند خداوند به آن ها روزی نیکویی می دهد و به یقین بهترین روزی دهندگان است. (سوره حج، آیه 58)
7- اجر مهاجران با خداست
وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِراً إِلَى اللّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلى اللّهِ وَكَانَ اللّهُ غَفُوراً رَّحِيماً؛
و کسی که از خانه اش به عنوان مهاجران به سوی خدا و پیامبر او بیرون رود سپس مرگش فرا رسد پاداش او بر خداست و خداوند آمرزنده و مهربان است. (سوره نساء، آیه 100)
همنشینی با محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) و ابراهیم(علیه السلام) در بهشت برای یک وجب هجرت
حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) برای مهاجران الی الله پاداشی عظیم را در نظر می گیرد و چنین بیان می فرماید:
کسی که برای حفظ آیین خود از سرزمینی به سرزمین دیگر حتی به اندازه یک وجب مهاجرت کند استحقاق بهشت می یابد و یار و همنشین محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) و ابراهیم(علیه السلام) خواهد بود . (مکارم، بی تا، ج4، ص94 و کاشانی، بی تا، ج3، ص95 و طبرسی، بی تا، ج2، ص100 و فیض، بی تا، ص 414)
این حدیث از اهمیت والایی برخوردار است که چهار نفر از مفسران بزرگ آن را در تفاسیر خویش نقل نموده اند مهاجران همنشین حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) و ابراهیم(علیه السلام) هستند چون این بزرگواران رهبر مهاجران هستند.
مهاجر واقعی از دیدگاه امیرمؤمنان علی(علیه السلام)
امام علی(علیه السلام) مهاجر واقعی را که حجت خدا را بر روی زمین بشناسد و در این باره می فرماید:
نام مهاجر را بر کسی نمی توان گذشت جز آن کس که حجت خدا بر روی زمین را بشناسد هر کس حجت خدا را شناخت و به امامت او اقرار کرد مهاجر است.(دشتی، 1379، ص372)
آثار و برکات هجرت امام رضا(علیه السلام)
گر چه از اسناد تاریخی چنین برمیآید که امام رضا(علیه السلام) به دلخواه خود به مرو و خراسان هجرت ننمودند اما این هجرت آثار و برکاتی بسیاری برای اسلام داشت که با مبانی قرآنی هجرت که ذکر شد کاملاً تطبیق می کند. آثار و برکات هجرت هشتمین خورشید منظومه عصمت به خراسان عبارتند از :
1- نشر و تبلیغ معارف حقیقی و فرهنگ نورانی اسلام در طول هجرت
امام رضا(علیه السلام) در طول راه هجرت در همه شهرهایی که از آن می گذاشت به مناسبت های مختلف فرهنگ نورانی اسلام از طریق عمل و گفتار به مردم معرفی می کرد. رجاءابن ابی ضحاک که از سوی مأمون مأمور بود که امام را در طول هجرت همراهی کند و آن حضرت را از مدینه به خراسان آورد می گوید: امام رضا(علیه السلام) در هیچ شهری قدم نمی گذاشت جز این که اهالی آن سامان بدیدنش آمده از وی مسایل و مشکلات دینی و علمی خود را می پرسیدند و بسیار برای آنان از پدرش از آباء گرامش، از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) حدیث می کرد. (صدوق، 1373، ج2، ص429)
وی ادامه می دهد وقتی امام رضا(علیه السلام) را بر مأمون وارد کردم از من جویای حال و کردار او شد، من آن چه دیده بودم برای او گفتم از رفتار و اعمال شبانه روز، رفتن و ماندنش را شرح دادم، مأمون گفت ای پسر ابی ضحاک! این مرد بهترین خلق روی زمین از همه علمش بیشتر و عبادتش افزون تر و درست تر است، پس آن چه از وی دیده ای به احدی بازگو مکن، تا فضل و بزگواریش بر کسی ظاهر نگردد. (صدوق، 1373، ج2، ص429)
شاید اوج تبلیغات در بیان معارف حقیقی اسلام توسط امام رضا(علیه السلام) در شهر نیشابور باشد که حدیث معروف سلسله الذهب را دانشمندان از آن حضرت نقل فرمودند که این حدیث عصاره تمامی اصول دین است و از آن چنان عظمتی برخوردار است که احمدبن حنبل از دانشمندان بزرگ اهل سنت درباره سند این حدیث می گوید چنان چه سند حدیث سلسه الذهب بر کسی که جنون داشته باشد خوانده شود شفا یابد. (هاشمی شافعی، 1373، ص229)
در این حدیث شریف که امام رضا(علیه السلام) از قول اجداد طاهرینش از حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) از جبرئیل از خداوند نقل می کند که کلمه لااِله الّا اللهُ حصنی فمن قالَها، دَخَلَ حِصنی و مَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ من عذابی مرت راحله نادانا بشروطها و اَنَا من شروطها
خداوند می فرماید که کلمه لا اله الاالله حصار و قلعه من است پس کسی که آن را بگوید داخل در حصار من شده و کسی که در حصار من داخل شد از عذاب من ایمن می گردد. پس از بیان فوق حضرت مقداری راه پیمود و فرود بشروطها و اَنَا من شروطها یعنی ایمان به یگانگی پروردگار که موجب ایمنی از عذاب الهی می شود شرایطی دارد و پذیرش ولایت و امامت ائمه علیهم السلام از جمله آن شرایط است. (صدوق، 1370، ص235 و کمپانی، 1386، ص492 و ارفع، 1374، ص38)
حضرت با بیان این حدیث می خواهد دانشمندان و مردمی که بعضاً غفلت زده بودند از خواب بیدار کند و به آن ها بفهماند که برای شناخت خدا و نبوت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) باید ولی خدا یعنی امام معصوم(علیهم السلام) را شناخت.
2- محکومیت و برملا نمودن چهره غاصبانه مأمون
امام (علیه السلام) از لحظه حرکت از مدینه منوره به مردم فهمانید که در این سفر بازگشتی وجود ندارد. شیخ صدوق(ره) نقل می کند همین که امام رضا(علیه السلام) تصمیم به عزیمت از مدینه به خراسان گرفت برای وداع با قبر جدش رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) وارد مسجد شد و چندین بار از کنار قبر رد می شد و بیرون می رفت و دوباره برمی گشت و خود را روی قبر پیامبر می انداخت و هر بار صدای مبارکش به گریه بلند بود من نزدیک آن حضرت رفتم و سلام کردم و آن بزرگوار جواب سلام مرا داد و فرمود: مرا زیارت کن زیرا من از کنار قبر جدم می روم و در غربت خواهم مرد و در کنار هارون الرشید دفن خواهم شد. (ارفع، 1374، ص31)
هم چنین مورخ شهیر ابوالحسن علی مسعودی در کتاب اثبات الوصیه: جماعتی از یاران امام رضا(علیه السلام) روایت کرده اند که آن حضرت فرمود:
موقعی که می خواستم از مدینه خارج شوم اهل و عیال خود را جمع کردم، آنان را دستور دادم که برای من گریه کنند تا من صدای گریه آنان را بشنوم بعد از آن مبلغ (1200) دینار را مابین آنان تقسیم نمودم، زیرا من می دانستم که ابداً به سوی ایشان برگشت نخواهم کرد. (مسعودی، 1362، ص394)
امام رضا(علیه السلام) هجرت خویش را هجرتی بدون بازگشت معرفی کرد تا مردم از توطئه شوم مأمون باخبر شوند. هم چنین امام رضا(علیه السلام) در زمان پذیرش امر ولایتعهدی که مأمون امام را به قبول آن مجبور نموده بود فرمود می پذیرم به شروطی که از تو می خواهم. مأمون گفت: هر چه می خواهی بخواه. امام رضا(علیه السلام) نوشت:
من در امر ولایت عهدی وارد می شوم به شرط آن که امر و نهی نکنم و فتوی و حکم ندهم و نصب و عزل ننمایم و هیچ امری را که پابرجاست دگرگونش نسازم و از این همه امور مرا مصاف داری. (کلینی، بی تا، ج2، ص407)
بدین وسیله امام رضا(علیه السلام) حکومت مأمون را غیر قانونی و فاقد مشروعیت دانست و چهره حقیقی مأمون غاصبانه بودن حکومت او را برای تمامی مردم برملا نمود.
3- هجرت امام زادگان جلیل القدر در تدام هجرت امام رضا(علیه السلام)
به دنبال هجرت امام رضا(علیه السلام) امامزادگانی جلیل القدری به قصد دیدار با هشتمین خورشید ولایت و امامت راهی خراسان شدند و این سرزمین را با حضور خویش نورباران نمودند و بارگاه آنان زیارتگاه عاشقان اهل بیت(علیهم السلام) می باشد که در رأس آن ها می توان از وجود نازنین حضرت معصومه(سلام الله علیها) و شاهچراغ(علیه السلام) برادر بزرگوار امام رضا(علیه السلام) نام برد که چون حضرت زینب و عباس(علیهماالسلام) حسین زمان خویش، امام رضا(علیه السلام) همراهی کردند و در این راه جان خویش فدا نمودند.
در خصوص چگونگی رحلت جانگذاز حضرت معصومه(سلام الله علیها) آمده است هنگامی که آن حضرت به قصد ملاقات و دیدار امام رضا(علیه السلام) با برادرانش و امامزادگان راهی مرو بود در بین راه زمانی که به ساوه رسید مخالفین اهل بیت باخبر شدند در صدد آزار آنان برآمدند و با ایشان جنگ نمودند در نتیجه آن جنگ همه برادرها و برادرزاده های حضرت معصومه(سلام الله علیها) به شهادت رسیدند که تعداد آن ها بالغ بر 23 نفر مرد می شد اهالی قم باخبر شدند به کمک آن حضرت شتافتند ولی وقتی رسیدند که همه مردها شهید شده بودند در پی این فاجعه جانگذاز حضرت معصومه(سلام الله علیها) در اثر حزن و اندوه بسیار از مصیبت وارده مریض شد در آن زمان مردم ساوه سنی متصعب بودند و نسبت به خاندان علوی کینه می ورزیدند. لذا حضرت سؤال فرمودند بین ما و قم چقدر فاصله است؟ عرض کردند ده فرسخ. فرمود: مرا به قم ببرید زیرا از پدرم شنیدم که شهر قم مرکز شیعیان ما می باشد. (ربانی خلخالی، 1375، ص603)
شیخ مفید(ره)در مورد شاهچراغ(علیه السلام) می فرماید:
و کان احمدبن موسی کریماً جلیلاً و رعاً، و کان ابوالحسن موسی(علیه السلام)، یحبُّه و یقدِّمُهُ و وهب له ضیعته المصروف بالیسره و یقال اِنّ احمدبن موسی رضی الله عنه اَعتَقَ الف مملوک؛
احمد بن موسی (علیه السلام) مردی کریم و بزرگوار و پرهیزگار بود و حضرت موسی بن جعفر این فرزند بزرگوار را دوست می داشت و بر سایر فرزندان مقدم می داشت و بستان یسیر خود را به او بخشیده بود گفته اند هزار بنده در راه خدا آزاد کرد. (مفید، 1376، ص588)
بنابر گواهی تاریخ اکثر امام زادگان به دنبال هجرت نورانی امام رضا(علیه السلام) به خراسان آمدند و با قدوم خویش این سرزمین را منور فرمودند و سرزمین ها را به بوی خوش عصمت اهل بیت عطرآگین نمودند و این یکی دیگر از برکات هجرت امام رضا(علیه السلام) می باشد.
4- مناظرات امام رضا(علیه السلام) با علمای ادیان یکی دیگر از برکات هجرت
مأمون از متکلمان گروه های مختلف و گمراه، افرادی را دعوت می کرد و حریص بر آن بود که آنان بر امام غلبه پیدا کنند و این به جهت رشک و حسدی بود که نسبت به امام در دل داشت، اما آن حضرت با کسی به بحث ننشست مگر آن که در پایان به فضیلت امام اعتراف کرد و به استدلال امام (علیه السلام) سر فرود آورد.
حسن بن محمد نوفلی می گوید: وقتی حضرت رضا(علیه السلام) بر مأمون وارد شدند خلیفه به فضل بن سهل دستور داد تا علمای ادیان و متکلمین مثل جاثلیق، راس الجالوت رؤسای صائبین، هِوپز بزرگ و زردتشتی ها عالِمِ رومیان و علمای علم کلام را گرد هم آورده تا گفتار و عقاید حضرت رضا(علیه السلام) و نیز اقوال آنان را بشنود فضل بن سهل نیز آنان را فراخواند و مأمون از حضور ایشان باخبر ساخت خلیفه نیز دستور داد همه را نزد او حاضر کنند و پس از خوش آمدگویی به ایشان گفت شما را برای کارخیری فراخوانده ام مایلم با پسرعمویم که از مدینه به این جا آمده مناظره کنید. (طبرسی، 1381، ج2، ص42)
محدثان و مورخان نقل کرده اند که امام رضا(علیه السلام) در این مناظره با اهل تورات با توراتشان و بر اهل نجیل با انجیلشان و بر اهل زبور با زبورشان و بر صائبین با زبان عبری خودشان بر هربذان با زبان پارسی خودشان و بر رومیان با زبان خودشان و بر اصحاب مقالات با لغتشان استدلال کرد و آن گاه گروهی را محکوم ساخت و دلیلشان را باطل ساخت و بدین وسیله امام رضا(علیه السلام) حقانیت اسلام و باورهای آن را به اثبات رسانید و دیگران را با استدلال متقن محکوم ساخت و این امر باعث ترویج دین اسلام به طور عام و مکتب اهل بیت به طور خاص در بین مردم گردید و این امر یکی دیگر از برکات هجرت امام رضا(علیه السلام) بود.
5- ایجاد عشق و محبت راستین به امامت توسط دعوت عملی امام رضا(علیه السلام) در طول هجرت در دل های مردم
اگر هجرت امام رضا(علیه السلام) آغاز نمی شد این همه مردم سرزمین خراسان و شهرهای دیگر با حقانیت و ولایت الهیه امام رضا(علیه السلام) آشنا نمی شدند و نسبت به ساحت مقدس امام رضا(علیه السلام) شناخت پیدا نمی کردند اما هجرت باعث شد که هر چه بیشتر مردم با انوار عصمت آشنا شوند و قلب آن ها جایگاه مهر و محبت امام رضا(علیه السلام) شود و وجود نازنین او را از دل و جان دوست بدارند به یک نمونه از این امور که کلینی در کافی شریف نقل کرده اشاره می کنیم.
یاسر خادم گوید: چون عید (قربان) فرا رسید مأمون به سوی امام رضا(علیه السلام) کس فرستاد و درخواست کرد، آن حضرت برای عید حاضر شود و نمازگزارد و خطبه بخواند. امام رضا(علیه السلام) پیغام داد شروطی را که میان من و تو در پذیرفتن امر ولایت عهدی بود، خودت می دانی( بنا بر این بود که من از این گونه امور معاف باشم) مأمون پیغام داد که من می خواهم با این عمل دل مردم آرامش یابد و فضیلت شما را بشناسد، سپس بارها آن حضرت به او جواب رد می داد و او پافشاری می کرد تا آن که حضرت فرمود: یا امیرالمؤمنین! اگر مرا از این معاف داری، خوش تر دارم و اگر معاف نکنی، هم چنان که پیغمبر و امیرالمؤمنین(علیهم السلام) (برای نماز عید) بیرون می شدند، بیرون می شود، مأمون گفت: هر گونه خواهی بیرون شو، و دستور داد سرداران و تمام مردم صبح زود در خانه امام رضا(علیه السلام) حاضر باشند.
یاسر خادم گوید: مردان و زنان و کودکان در میان راه و پشت و بام ها بر سر دیگر را میانه دو شانه انداخت و دامن به کمر زد و به همه پیروانش دستور داد چنان کنند.
آن گاه عصای پیکان داری به دست گرفت و بیرون آمد، ما در جلوش بودیم و او پا برهنه بود و پیراهن خود را هم تا نصف ساق به کمر زده بود و لباس های دیگرش را هم به کمر زده بود، چون حرکت و ما هم پیشاپیش حرکت کردیم، سر به سوی آسمان بلند کرد و چهار تکبیر گفت، که ما پنداشتیم آسمان و دیوارها با او هم آواز بودند، سرداران و مردم آماده و سلاح پوشیده و بهترین زینت را نموده، دم در ایستاده بودند، چون ما با آن صورت و هیأت بر آن ها برآمدیم و سپس امام رضا(علیه السلام) درآمد و نزد در ایستاد فرمود:
الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، [الله اکبر] علی ما هدانا، الله اکبر علی مارزقنا بهیمه الانعام، و الحمدلله علی ما أبلانا ما هم صدا را می کشیدیم و می گفتیم.
یاسر گوید: شهر مرو از گریه و ناله و فریاد به لرزه درآمد، سرداران چون امام رضا(علیه السلام) را پابرهنه دیدند، از مرکب های خود فرود آمدند و کفش های خود را به کنار گذاشتند، حضرت پیاده راه می رفت و در سر هر ده قدم می ایستاد و سه تکبیر می فرمود.
یاسر گوید: ما خیال می کردیم که آسمان و زمین و کوه با او هم آواز گشته و شهر مرو یکپارچه گریه و شیون بود، خبر به مأمون رید، فضل بن سهل ذوالریاستین به او گفت: یا امیرالمؤمنین، اگر امام رضا با این وضع به مصلی (محل نماز عید) رسد، مردم فریفته او شوند، صلاح این است که از او بخواهی برگردد مأمون به سوی حضرت کس فرستاد و درخواست برگشتن کرد، امام رضا(علیه السلام) کفش خود را طلبید و سوار شد و مراجعت فرمود. (کلینی، بی تا، ص408)
حرمت تعرّب بعد از هجرت از دیدگاه امام رضا(علیه السلام)
امام رضا(علیه السلام) تعرّب بعد از هجرت را حرام می شمارد و چون باعث برگشتن از دین و دست شستن از یاری پبامبران و حجت های خدا و نیز تباهی و از بین بردن حق هر صاحب حقی می شود.
امام رضا(علیه السلام) در این باره می فرماید:
خداوند تعرّب بعد از هجرت را حرام فرمود،چون باعث برگشتن از دین و دست شستن از یاری پیامبران و حجت های (خدا) و نیز تباهی و از بین بردن حق هر صاحب حقی می شود، چون با بادیه نشین می شود و هم چنین اگر کسی دین را کاملاً شناخت، برایش جایز نیست در میان مردمان نادان و بی خبر (از دین و معارف آن) سکونت کند، چون بیم آن می رود که دست از علم بردارد و با نادانان درآید و در جهل غوطه ور شود. (حر عاملی، 1401، ج11، ص76)
مفهوم تعرب بعد از هجرت
تعرب بعد از هجرت که از گناهان کبیره شمرده شده است در صدر اسلام نسبت به کسانی بوده که از مکه و آبادی های دیگر کفر نشین به مدینه و مرکز اسلام هجرت نموده بودند، برگشتن آن ها یا مسلمین دیگر را به بلاد کفر تعرب بعد از هجرت می گفتند و یکی از گناهان کبیره و به منزله ارتداد بود، ولی در اعصار ائمه (علیهم السلام) و دوران غیبت این است که:
مسلمانی در بلاد کفر بوده و در آن جا از اظهار اسلام و تعلم احکام ممنوع و معذور باشد اقامت او در آن جا از گناهان کبیره است و برخی از علما تعرب را تعمیم داده و حتی شامل کسی دانسته اند که مشغول تحصیل علمی شود و سپس ترک آن کند. (کلینی، بی تا، ج3، ص379 و ری شهری، 1379، ج13، ص6609)
تعرب بعد از هجرت از گناهان کبیره
روایات متعددی که در جلد 3 کتاب کافی باب کاپائر نقل شده تعرب بعد از هجرت از گناهان کبیره شمرده است برای نمونه ابن محمدبن مسلم می گوید:
شنیدم از امام صادق(علیه السلام) که می فرمود: کبائر هفت گناه است: 1- کشتن مؤمن به عمل 2- متهم ساختن زن پاکدامن 3- فرار از جهاد 4- تعرب بعد از هجرت 5- خوردن مال یتیم بناحق 6- خوردن ربا بعد از دانستن (حرمت آن) 7- هر چه خدا بر آن دوزخ را و اجب کرده . (کلینی، بی تا،ج3، ص379)
نتیجه گیری
یکی از مفاهیم ناب و اصیل قرآنی مفهوم هجرت است. در قرآن کریم مفهوم هجرت و مشتقات آن حدود 31 بار تکرار گردیده است. هجرت درخشنده ترین برنامه ای است که در اسلام پیاده گردید و بیش از هر عامل دیگر موجب بسط و گسترش فرهنگ اسلام گردید. به طوری که اساس فرهنگ اسلام به وسیله هجرت حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) به مدینه و قبل از آن هجرت یاران آن حضرت به حبشه پایه گذاری گردید و این واقعه آن قدر عظمت دارد که مبدأ تاریخ اسلام گردید. هجرت در قرآن آن قدر اهمیت دارد که ترک کنندگان هجرت را قرآن به دوزخ وعده می دهد و مبانی قرآنی هجرت عبارتند از : 1- هجرت برای حفظ اسلام و عبادت و پرستش خدای یگانه 2- هجرت برای دست یافتن به حقیقت ایمان 3- هجرت برای تبلیغ و نشر فرهنگ اسلام 4- هجرت به منظور دوری از گناه. این ها برخی از مبانی هجرت در قرآن است که آثار و برکاتی ارزشمند برای مکتب اسلام به دنبال داشته است. هجرت امام رضا(علیه السلام) نیز آثار و برکاتی برای اسلام و مسلمین خصوصاً مردم سرزمین ما به دنبال داشته است که از آن جمله: 1- نشر وتبلیغ معارف حقیقی و فرهنگ نورانی اسلام در طول هجرت 2- محکومیت و برملا نمودن چهره غاصبانه مأمون 3- هجرت امام زادگان جلیل القدر در تداوم هجرت امام رضا(علیه السلام) 4- مناظرات امام رضا(علیه السلام) با علمای ادیا مختلف را می توان نام برد که این امور باعث گسترش فرهنگ نورانی اسلام گردید و امام رضا(علیه السلام) چون خورشیدی در طول هجرت خویش با نورافشانی تمامی ظلمت ها را زدود و توطئه های دشمنان دین را نقش بر آب نمود و موجب آشنایی هر چه بیشتر مردم با حقیقت دین و فرهنگ نورانی قرآن و اهل بیت گردید.
پیشنهادات
برای نهادینه شدن مبانی قرآن و آثار و برکات هجرت امام رضا(علیه السلام) پیشنهادات زیر ارائه می شود.
1- تبیین نظرات نورانی امام رضا (علیه السلام) هجرت در شبکه های سیما خصوصاً شبکه جهانی امام رضا(علیه السلام)
2- سیاست گذاری کلان توسط آستان قدس رضوی با همکاری وزارت ارشاد و نهادهای فرهنگی جهت شناسایی جایگاه هجرت امام رضا(علیه السلام) و تأثیرات آن در زندگی فردی و اجتماعی به مردم ایران از طریق رسانه های جمعی و کتاب داستان و برشورها و شعر و فیلم در شبکه های سیما.
3- برگزاری دوره های ضمن خدمت جهت فرهنگیان و اساتید دانشگاه ها در مورد هجرت امام رضا(علیه السلام) به ایران
4- اختصاص مباحثی به بیان هجرت امام رضا(علیه السلام) و جایگاه قرآنی هجرت در کتاب های درسی جهت دانش آموزان
5- تکثیر جزواتی پیرامون هجرت امام رضا(علیه السلام) و بیان مبانی قرآنی هجرت و برکات سازنده آن در بعد فردی و اجتماعی و پخش آن ها در بین زائرین امام رضا(علیه السلام) و در مساجد کلیه شهرها در بین نمازگزاران.
6- بیان اهمیت هجرت امام رضا (علیه السلام) در کتاب های دین و زندگی دانش آموزان و صدا و سیما و شبکه جهانی امام رضا (علیه السلام)
7- تشکیل کانون فرهنگی امام رضا (علیه السلام) در کلیه مساجد و اماکن متبرکه ایران با نظارت آستان قدس رضوی و سازمان اوقاف و امور خیریه و وزارت ارشاد جهت نشر و تبلیغ آثار و برکات هجرت امام رضا(علیه السلام) به ایران
با سلام به روح و روان مطهر امام رضا(علیه السلام) و شیعیان واقعی آن حضرت.
منابع و مآ خذ
قرآن کریم
1- ابن هشام، عبدالملک، سیره النبویه، ترجمه سیدهاشم رسولی، تهران، کتابچی، چاپ دهم، 1375.
2- ارفع، سیدکاظم، سیره علمی اهل بیت (امام رضا(علیه السلام))، بی جا، فیض کاشانی، چاپ چهارم، 1374.
3- جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام، بی جا، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ اول، 1373.
4- حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه، مکتبه اسلامیه، تهران، ج3و5، تهران، 1401هـ.ق.
5- ربانی خلخالی، علی، چهره درخشان قمر بنی هاشم، قم، مکتب الحسین، چاپ سوم، 1375.
6- رجب زاده، احمد و دیگران، جامعه شناسی فرهنگ، شرکت چاپ و نشر کتاب های درسی، تهران، 1380.
7- رجب زاده، احمد و دیگران، مطالعات اجتماعی، شرکت چاپ و نشر کتاب های درسی، تهران، 1380.
8- سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، بی تا، دفتر تبلیغات، چاپ پنجم، 1368.
9- صدوق، محمدبن علی، امالی، ترجمه کمره ای، تهران، کتابچی، 1370.
10- صدوق، محمدبن علی، توحید، ترجمه اکبر میرزایی، قم، انتشارات علویون، چهارم، 1389.
11- صدوق، محمدبن علی، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ترجمه علی اکبر غفاری، تهران، کتابفروشی صدوق، هفتم، 1363.
12- صدوق، محمدبن علی، عیون اخبارالرضا(علیه السلام)، ترجمه حمیدرضا مستفید و علی اکبر غفاری، نشر صدوق، تهران، 1372.
13- طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیرالمیزان، بنیاد فکری علامه، بی تا، بی جا.
14- طبرسی، احمد، احتجاج، مترجم بهراد جعفری، تهران، اسلامیه، چاپ اول، جلد2، 1381.
15- طبرسی، حسن، مجمع البیان، تهران، مکتب اسلامیه، بی تا.
16- عرفان منش، جلیل، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا(علیه السلام) از مدینه تا مرو، مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهش های اسلامی، چاپ اول، 1374.
17- فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، تهران، کتابفروشی محمودی، 1344.
18- کاشانی، ملافتح الله، تفسیر منهج الصادقین، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، بی تا.
19- کلینی، محمد، اصول کافی، ترجمه جواد مصطفوی، تهران، انتشارات قائم، بی تا.
20- کمپانی، فضل الله، حضرت امام رضا(علیه السلام)، تهران، مفید، چاپ اول، 1386.
21- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، مکتب اسلامیه، 1390.
22- محمدزاده، مرضیه، علی بن موسی الرضا(علیه السلام)، قم، انتشارات دلیل ما، 1385.
23- محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شفیعی، انتشارات دارالحدیث، 1379.
24- مسعودی، علی، اثبات الوصیه علی بن ابی طالب، تهران، کتابفروشی اسلامیه، چاپ دوم، 1362.
25- مفید، محمد، الارشاد، ترجمه محمدباقر ساعدی خراسانی، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، 1376.
26- مکارم، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، دارالکتب اسلامیه، تهران، 1362.
27- ملکی تبریزی، میرزاجواد، اسرارالصلوه، ترجمه رضا رجب زاده، تهران، پیام آزادی، 1374.
28- هاشمی شافعی، محمدطاهر، مناقب اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، مشهد، بنیاد آستان قدس رضوی، پژوهش های اسلامی، چاپ اول، 1378
امام علی علیه السلام می فرمایند : سوگند به خدا اگر تمام شب بر روی خارهای سعدان به سر برم و با غل و زنجیر به این سو و آن سو کشیده شوم خوشتر دارم تا خدا و پیامبرش را در روز قیامت در حالی ملاقات کنم که به بعضی از بندگان ستم و چیزی از اموال عمومی را غصب کرده باشم .